شماره ١٨٣: بهوس چون پر طاوس چمنها دارم

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
بهوس چون پر طاوس چمنها دارم
داغ صد رنگ خيالم چقدر بيکارم
بلبل من بنفس شور بهارى دارد
ميتوان غنچه صفت چيد گل از منقارم
معنى موى ميان تو خيالم نشگافت
عمرها شد چو صدا در گره اين تارم
قيد احباب براهم نکشد دام فريب
خار پا تيزتر از شعله کشد رفتارم
نالها گرد پرافشانى اجزاى منند
تا بدانى که زهستى چقدر بيزارم
جسم خاکى گره رشته پروازم نيست
ناله ئى صرف نيستان تأمل دارم
عدم آماده تر از کاغذ آتش زده ام
شررى چند بخاکستر خود ميارم
سوختن چون پر پروانه ام انجام وفاست
بررگ شمع تنيده است نفس زنارم
موى چينى بتوانائى من ميخندد
چه خيالست باين ضعف صدابردارم
چند چون شمع عرق ريز نمو بايد زيست
کاش اين برق حيا آب کند يکبارم
از تنکمايگى طاقت اظهار مپرس
اشکم اما نفتاد است بمژگان کارم
بيدل از حادثه کارم بطپيدن نکشد
موج رنگم نرسانيد شکست آزارم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید