شماره ١٤٠: پرافشانم چو صبح اما گرفتارى هوس دارم

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
پرافشانم چو صبح اما گرفتارى هوس دارم
بقدر چاک دل خميازه شوق قفس دارم
فسون اعتبار افسانه راحت نمى باشد
چو دريا در خور امواج وقف ديده خس دارم
بگفتگو سيه تا چند سازم صفحه دلرا
زغفلت تا بکى آينه در راه نفس دارم
محبت مشربم ليک از فسون شوخى سودا
بسعى هرزه فکريها دماغ بوالهوس دارم
تظلم ياس دارد ورنه من در صبر ناکامى
نفس دزديدن سرکوب صد فريادرس دارم
ضعيفى کسوتم از دستگاه من چه ميپرسى
پرى چون مور پيدا گر کنم حکم مگس دارم
دل نالانى از اسباب امکان کرده ام حاصل
هوس گو کاروانها جمع کن من يکجرس دارم
نفس تا ميکشم فردوس در پرواز مى آيد
برنگ بال طاوس آرزوها در قفس دارم
هجوم نشه در دم مپرس از عشرتم (بيدل)
چو مينا خون زدل ميريزم و عرض نفس دارم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید