شماره ١١٦: باز بيتابانه ايجاد نوائى ميکنم

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
باز بيتابانه ايجاد نوائى ميکنم
مطلب ديگر نميدانم دعائى ميکنم
مدعاى صبح زين باغ امتحان فرصت است
تا نفس پر ميزند کسب هوائى ميکنم
نااميد عالم اقبال نتوان زيستن
استخوان نذر مداراى همائى ميکنم
دامن ديگر نمييابم درين حرمان سرا
عذر بيکاريست بيعت با حنائى ميکنم
چون نفس کارم به تعمير دل افتاد است ليک
طرح بنيادى زآب و گل جدائى ميکنم
زور بازوى توکل ناخداى ديگر است
بى غم ساحل درين دريا شنائى ميکنم
هر کجا باشم درين وحشت دليل کاروان
جاده ها را محمل بانگ درائى ميکنم
کو جوانى ناتوانم عذر طاقت خواستن
پير گشتم خدمت قد دوتائى ميکنم
پيش يارانم دل بى آرزو شرمنده کرد
جام خالى گر قبول افتد حيائى ميکنم
از تصنع ننگ دارم ورنه من هم چون سحر
ميدرم جيبى دماغ دلگشائى ميکنم
يک سر مو گر برون آيم زفکر نيستى
يا قيامت مينمايم يا بلائى ميکنم
ما و من (بيدل) تعلق باف شغل زندگى است
رشته ها ميتابم و بند قبائى ميکنم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید