شماره ١١٣: باده ندارم که بساغر کنم

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
باده ندارم که بساغر کنم
گريه کنم تا مژه ئى تر کنم
کو تب شوقى که دم واپسين
آينه را آبله بستر کنم
صف شکن ناز توانائيى
تيغ گر از پهلوى لاغر کنم
تا نگهى در طپش آرام شمع
ناخن پا تا مژه شهپر کنم
تهمت آسودگيم داغ کرد
رفع خجالت بچه جوهر کنم
کاش درين عرصه برنگ شرار
از نفس سوخته سر بر کنم
در همه کارم اگر اينست جهد
خاک بسر از همه بهتر کنم
نيست کسى دادرس هيچکس
رعد نيم گوش کرا کر کنم
تر شود از شرم لب تشنه ام
خشکى اگر تهمت ساغر کنم
عزتم اين بس که چو موج گهر
پاى به دامن کشم و سر کنم
حسرت ديدار نيايد بشرح
تا بکجا آينه دفتر کنم
(بيدل) از آن جلوه نشان ميدهد
قلزمى از قطره چه باور کنم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید