شماره ٤٠: گهر محيط تقدسى مکن آبروى حيا سبک

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش هفتم

افزودن به مورد علاقه ها
گهر محيط تقدسى مکن آبروى حيا سبک
چو حباب حيفت اگر شوى زغرور سر بهوا سبک
نسزد زمسند سيم و زر بوقار غره نشستنت
که زمانه ميکشد آخرش چو گليمت از ته پا سبک
زترنم نى و ارغنون بدل گرفته مخوان فسون
که زسنگ دامن بيستون نکند کسى بصدا سبک
همه گر بناله علم کشى و گر اشک گردى و نم کشى
بترازوئى که ستم کشى نشود بغير جزا سبک
بعلاج ننگ فسردگى نفسى زتنگى دل برا
که چون سنگ رنج گرانيت نشود مگر بجلا سبک
کند احتياجت اگر هدف بگشاى لب مفراز کف
که وقار گوهر اينصدف نکنى بدست دعا سبک
غم بى ثباتى کاروان همه کرد بر دل ما گران
بکجاست جنسى ازين دکان که شود ببانگ درا سبک
مخروش خواجه بکر و فر که ندارد اينهمه آنقدر
دو سه گام آخر ازين گذر تو گران قدم زن و پا سبک
اگرت بمنظر بى نشان دم همتى کشد عنان
چو سحر بجنبش يکنفس زهزار ريشه برا سبک
زگرانى سرآر رو شده خلق غرقه هاى هو
تو اگر تهى کنى اين کدو شود اتفاق شنا سبک
نکشيد (بيدل) از اينچمن عرق خجالت پرزدن
چو غبار بى نم هرزه فن نشود چرا بهمه جا سبک



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید