شماره ٣٣٩: آن لعل شکر خنده گر از هم بگشايى

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
آن لعل شکر خنده گر از هم بگشايى
حقا که به يک خنده دو عالم بگشايى
ورچه نگشائى لب و در پوست بخندى
از رشته جانم گره غم بگشايى
مجروح توام شايد اگر زخم ببندى
رحمى کن ار حقه مرهم بگشايى
کارى است فرو بسته، گشادن تو توانى
صد مشکل ازين گونه به يک دم بگشايى
انديشه مکن سلسله چرخ نبرد
گر کار چو زنجير من از هم بگشايى
گفتى چو فلک دست جفا برنگشايم
ايمن نشوم، گر تو توئى هم بگشايى
هان اى دل خاقانى از آه سحرى کوش
کاين چنبر افلاک خم از خم بگشايى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید