شماره ٢٢٠: ز خاک پاشى در دستخون فرومانديم

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
ز خاک پاشى در دستخون فرومانديم
ز پاک بازى نقش فنا فرو خوانديم
به نعش عالم جيفه نماز برکرديم
به فرق گنبد فرتوت خاک بفشانديم
همه حديث شما تيغ بود و گردن ما
نه گردنيم که از حکم سربرافشانديم
چراغ وار به کشتن نشسته بر سر نطع
به باد سرد چراغ زمانه بنشانديم
به يک دو شب به سه چار اهل پنج شش ساعت
به هفت هشت حيل نه ده آرزو رانديم
به بيست سى غم و چل پنجه اند هان چون صيد
به شصت واقعه هفتاد روز درمانديم
ز بس که تيغ زبان موى کرد خاقانى
تن چو موى به مويه ز تيغ برهانديم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید