شماره ١٨٥: آوازه جمالت اندر جهان فتاد
آوازه جمالت اندر جهان فتاد
شورى ز کبرياى تو در آسمان فتاد
دل در سراى وصل تو يک گام درنهاد
برداشت گام ديگر و بر آستان فتاد
بر شاه راه سينه من سوز عشق تو
دزد دلاورى است که بر کاروان فتاد
بازارگانى از دل زارتر که ديد
کز عشق سود جست به جان در زيان فتاد
کشتى صبر من سوى ساحل کجا رسد
با صد هزار رخنه که در بادبان فتاد
قفلى که از وفاى تو بر سينه داشتم
اکنون ز بيم خصم توام بر دهان فتاد
خاقانى از تو دور نه بر اختيار ماند
دانى که در بلا به ضرورت توان فتاد
|
مشاهده برنامه در فروشگاه اپل |
نظرات نوشته شده