شماره ٩٦: عشق تو چون درآيد شور از جهان برآيد

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
عشق تو چون درآيد شور از جهان برآيد
دلها در آتش افتد دود از ميان برآيد
در آرزوى رويت بر آستان کويت
هر دم هزار فرياد از عاشقان برآيد
تا تو سر اندر آرى صد راز سر برآرى
تا تو ببر درآئى صد دل ز جان برآيد
خوى زمانه دارى ممکن نشد که کس را
يک سود در زمانه بى صد زيان برآيد
کارم بساز دانم بر تو سبک نشيند
جانم مسوز دانى بر من گران برآيد
هر آه کز تو دارم آلوده شکايت
از سينه گر برآيد هم با روان برآيد
خاقانى است و جانى از غم به لب رسيده
چون امر تو درآيد هم در زمان برآيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید