شماره ٧٨: چرا ننهم؟ نهم دل بر خيالت

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
چرا ننهم؟ نهم دل بر خيالت
چرا ندهم؟ دهم جان در وصالت
بپويم بو که در گنجم به کويت
بجويم بو که دريابم جمالت
کمالت عاجزم کرد و عجب نيست
که تو هم عاجزى اندر کمالت
شبم روشن شده است و من ز خوبى
ندانم بدر خوانم يا هلالت
مرا پرسى که دل داري؟ چه گويم
که بس مشکل فتاده است اين سؤالت
خيالت دوش حالم ديد گفتا
که دور از حال من زار است حالت
ز خاقانى خيالى ماند و آن نيز
مماناد ار بماند بى خيالت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید