شماره ٤٨: از حال خود شکسته دلان را خبر فرست

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
از حال خود شکسته دلان را خبر فرست
تسکين جان سوختگان يک نظر فرست
جان در تب است از آن شکرستان لعل خويش
از بهر تب بريدن جان نيشکر فرست
گفتم به دل که تحفه آن بارگاه انس
گر زر خشک نيست سخن هاى تر فرست
بودم در اين حديث که آمد خيال تو
کاى خواجه ما سخن نشناسيم زر فرست
الماس و زهر بر سر مژگان چو داشتى
اين سوى دل روان کن و آن زى جگر فرست
سر خواستى ز من هم ازين پاى باز گرد
شمشير و طشت راست کن و سوى سر فرست
خاقانيا سپاه غم آمد دو منزلى
جان را دو اسبه خيز به خدمت به در فرست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید