شماره ٢٩: زآتش انديشه جانم سوخته است

غزلستان :: خاقانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
زآتش انديشه جانم سوخته است
وز تف يارب دهانم سوخته است
از فلک در سينه من آتشى است
کز سر دل تا ميانم سوخته است
سوز غمها کار من کرده است خام
خامى گردون روانم سوخته است
شعله هاى آه من در پيش خلق
پرده راز نهانم سوخته است
دولتى جستم، وبالم آمده است
آتشى گفتم، زبانم سوخته است
ديده اى آتش که چون سوزد پرند
برق محنت همچنانم سوخته است
شعر من زان سوزناک آمد که غم
خاطر گوهر فشانم سوخته است
در سخن من نايب خاقانيم
آسمان زين رشک جانم سوخته است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید