شماره ٢٨٥: مکن سراغ غبار زپا نشسته ما را

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
مکن سراغ غبار زپا نشسته ما را
رسيده گير بعنقا پر شکسته ما را
گذشته ايم به پيرى زصيدگاه فضولى
بس است ناوک عبرت زده گسسته ما را
فراهم آمدن رنگ و بو ثبات ندارد
برشته رگ گل بسته اند دسته ما را
هواى گلشن فردوس در قفس بنشاند
خيال در پس زانوى دل نشسته ما را
زدم چرخ پس از مرگ هم کجاست رهائى
حساب کيست بمجمر سپند جسته ما را
بهانه جوى خياليم واعظ اين چه جنون است
بحرف و صوت مسوزان دماغ خسته ما را
مگير خورده بمضمون خون چکيده (بيدل)
ستم فشار مکن زخم تازه بسته ما را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید