شماره ١٨١: ربود از بس خيال ساعد او هوش ماهى را

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
ربود از بس خيال ساعد او هوش ماهى را
نميباشد خبر از شور دريا گوش ماهى را
نفس دزديدنم در شور امکان ريشه ها دارد
زبان با موج ميجوشد لب خاموش ماهى را
زدم سردى دوران کم نگردد گرمى دلها
فسردن مشکلست از آب دريا جوش ماهى را
حريصان را نباشد محنت از حمالى دنيا
گرانى کم رسد از بار در هم دوش ماهى را
بجاى استخوان از پيکر اينجا تير ميرويد
سراغ عافيت کو وضع جوشن پوش ماهى را
غريق وصلم و شوق کنار آواره ام دارد
طپيدن تا کجا وسعت دهد آغوش ماهى را
نصيحت کارگر نبود غريق عشق را (بيدل)
بدريا احتياج در نباشد گوش ماهى را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید