شماره ١٥٥: خاکسار تو طپيدن کند آغاز چرا

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
خاکسار تو طپيدن کند آغاز چرا
جرس آبله بيرون دهد آواز چرا
جذب حسنت گره از بيضه فولاد کشود
ديده ما بجمال تو نشد باز چرا
گرد ما را که نشست است براه طلبت
بخرامى نتوان کرد سرافراز چرا
دل بدست تو و ما از تو دگر مانع کيست
خودنمائى نکند آئينه پرداز چرا
سيل بنياد حبابست نظر واکردن
هوش ما هم نشود خانه برانداز چرا
ساز بيتابى دل گرنه عروج آهنگ است
نفس از نيم طپش ميشود آواز چرا
گرنه سازيست يقين رابطه هر بم و زير
شکوه شد زمزمه طالع ناسا زچرا
بى نگاهى اگر از عيب و هنر مستغنى است
حيرت آئينه دارد لب غماز چرا
آتشى نيست که آخر نشود خاکستر
پى انجام نميگيرى از آغاز چرا
نيست جز خودشکنى دامن اقبال بلند
آخر اى مشت غبار اينهمه پرواز چرا
(بيدل) آئينه معشوق نما در بر تست
اين نيازى که تودارى نشود ناز چرا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید