شماره ١٥٢: حيف کز افلاس نوميدى فزايد مرد را

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
حيف کز افلاس نوميدى فزايد مرد را
دست اگر کوتاه شد بر دل نشايد مرد را
از تنزلهاست گر در عالم آزادگى
چين پيشانى بياد دامن آيد مرد را
چون طبيعت هاى زن گل کرده گير آثار ننگ
در فسوس مال و زر گر دست سايد مرد را
جدول آب و خيابان چمن منظور کيست
زخم ميدان ها کشد تا دل کشايد مرد را
يک تغافل ميکند سرکوبى صد کوهسار
در سخن ميبايد از جا درنيايد مرد را
دامن رستم تکاند بر سر اين هفت خوان
دست غيرت تا غبار از دل زدايد مرد را
در مزاج دانه آماده است تأثير زمين
حيز کم پيدا شود گر زن نزايد مرد را
ناگزير رغبت اقبال بايد زيستن
جاه دنيا صورت زن مينمايد مرد را
جوهر غيرت درين ميدان نميماند نهان
تيغ ميگردد زبان و مى ستايد مرد را
گر زسيم و زر وفاخواهى بخست جهد کن
قحبه محکوم است از امساکى که شايد مرد را
(بيدل) اين دنيا نه امروز امتحانگاه است و بس
تا جهان باقيست زن مى آزمايد مرد را



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید