شماره ١٠٠: بيا خورشيد معنى را ببين از روزن مينا

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
بيا خورشيد معنى را ببين از روزن مينا
که ياد صبح صادق ميدهد خنديدن مينا
ززهد خشک زاهد نيست باکى سير مستانرا
که ايمن از خزان باشد بهار گلشن مينا
زنام مى زبانم مست و بيخود در دهان افتد
نگاهم رنگ مى پيدا کند از ديدن مينا
مسيح وقت اکر کس باده را خواند عجب نبود
که هر دم باده جان تازه بخشد در تن مينا
سلامت يک قلم در مرکز سنگ است اگر دانى
شکست ياس مى پيچد بخود باليدن مينا
وداع معنيت از لب کشودن هاست اى غافل
پرى گردد پريشان آخر از خنديدن مينا
سرشت ما و مينا گوئى از يک خاک شد (بيدل)
که ما را دل بتن مى خندد از خنديدن مينا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید