شماره ٤٨: اين انجمن عشق است طوفان گر سامان ها

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
اين انجمن عشق است طوفان گر سامان ها
يک ليلى و چندين حى يک يوسف و کنعانها
ناموس وفا زين بيش برداشتن آسان نيست
بر رنگ من افگندند خوبان گل پيمان ها
اين ديده فريبيها از غير چه امکان است
بوى تو جنون کار است در رنگ گلستانها
خوانديم رموز دهر از تاب و تب انجم
خط نيست درين مکتوب جز شوخى عنوانها
وحشت زمحيط عشق آثار رهائى نيست
امواج بزنجيراند از چيدن دامان ها
در انجمن توفيق پر بى اثر افتاديم
تر رفت سرشک آخر از خشکى مژگانها
پيرى هوس دنيا نگذاشت بطبع ما
آخر دل ازين لذات کنديم بدندان ها
تا دل بگره بستيم با حرص نه پيوستيم
جمعيت گوهر ريخت آب رخ طوفان ها
نامحرمى خويشت سدره آزاديست
چشمى بگشا بشکن قفل در زندان ها
مطرب نفسى سرداد برقم بجگر افتاد
نى اينچه قيامت زد آتش به نيستان ها
(بيدل) بچه جمعيت چون شمع ببالدکس
سرتکمه برون افگند از بند گريبانها



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید