شماره ٤: اى مرده تکلف از کيف و کم برون آ

غزلستان :: بيدل دهلوی :: غزليات - بخش اول

افزودن به مورد علاقه ها
اى مرده تکلف از کيف و کم برون آ
گاهى برغم دانش ديوانه هم برون آ
تا از گلت جز ايثار رنگى دگر نخندد
سر تا قدم چو خورشيد دست کرم برون آ
تنزيه بى نياز است از انقلاب تشبيه
گو برهمن دو روزى محو صنم برون آ
صد شمع ازين شبستان در خود زد آتش و رفت
اى خار پاى همت زينسان تو هم برون آ
در عرصه تعين بى راستى ظفر نيست
هر جا بجلوه آئى با اين علم برون آ
شمع بساط غيرت مپسند داغ خفت
سربازى آنقدر نيست ثابت قدم برون آ
چون اشک چشم حيران بشکن قدم بدامان
تا آبرو نريزى از خانه کم برون آ
شرم غرور اعمال آبى نزد برويت
اى انفعال کوثر يک جبهه نم برون آ
بار خيال اسباب بر گردن حيابند
تا دوش خم نه بينى مژگان بخم برون آ
اثبات شخص فطرت بى نفى وهم سهلست
چون خامه چيزى از خود با هر رقم برون آ
(بيدل) زقيد هستى سهلست باز جستن
گر مرد اختيارى رو از عدم برون آ



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید