شماره ٧٨١: عشق گرد دل فرزانه نگردد هرگز

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
عشق گرد دل فرزانه نگردد هرگز
خانه ديو، پريخانه نگردد هرگز
شهپر عشق سبکسير، شکست دل ماست
آسيا بى مدد دانه نگردد هرگز
عشق از کوى خرابات به جايى نرود
گنج دلگير ز ويرانه نگردد هرگز
گر چه در دايره چشم غزالان باشد
روى مجنون ز سيه خانه نگردد هرگز
هر که ترجيح دهد عقل و خرد را به جنون
دارم اميد که ديوانه نگردد هرگز!
عشق با عقل محال است شود در دل جمع
اين دو تيغ است که همخانه نگردد هرگز
دل غفلت زدگان زنده نگردد به سخن
پرده خواب به افسانه نگردد هرگز
گر صبا با خبر از درد غريبى باشد
گرد خاکستر پروانه نگردد هرگز
آشنايى به سخن کن که پريزاد سخن
آشنايى است که بيگانه نگردد هرگز
کجرويهاى فلک علت کج بينى توست
تا نگردد سرت،اين خانه نگردد هرگز
بر رخ هر که گشودند در دل صائب
طالب کعبه و بتخانه نگردد هرگز



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید