شماره ٦٠٠: از دم تيغ است آن موى کمر خونريزتر

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
از دم تيغ است آن موى کمر خونريزتر
هست از مژگان ميان آن پسر خونريزتر
گر چه شور و شر بود کم فتنه خوابيده را
خواب او صد پرده باشد ازنظر خونريزتر
کشت از دزديده ديدنها نگاهش عالمى
تيغ خوبان است در زير سپر خونريزتر
رخنه در دلها نه تنها مى کند مژگان تو
کز تو هرمويى بود از نيشتر خونريزتر
چون دهم آب از تماشاى تو چشم تر،که هست
چين ابروى تو از موج خطر خونريزتر
مى گشايم چون نظر بر عارض گلرنگ او
مى شودهر مويم از مژگان تر خونريزتر
در خود آرايى مکن اوقات چون طاوس صرف
کزدم تيغ است حسن بال وپر خونريزتر
سفله چون شدمست، دربيداد طوفان مى کند
مى شود از آب، تيغ بدگهر خونريزتر
گر چه از زنگار مى گرددبرش کم تيغ را
شد ز خط مژگان آن شيرين پسر خونريزتر
از کجى هر چند آرد تير راآتش برون
خلق کج از تيغ گردد در سفرخونريزتر
صائب از هم پيشگان از تيغ افزون کن حذر
کزدم تيغ است رشک هم گهر خونريزتر



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید