شماره ٥٢٤: درين عالم که جز وحشت نباشد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
درين عالم که جز وحشت نباشد
چه سازد کس اگرخلوت نباشد
درين آشوبگاه وحشت افزا
حصارى بهتر از عزلت نباشد
اگر دارالامانى در جهان هست
بغير از گوشه خلوت نباشد
گلابى خشک مغزان جهان را
به از پاشيدن صحبت نباشد
پريشان کى شود سى پاره دل
در آن محفل که جمعيت نباشد
نداند قدر وحدت هيچ سالک
اگر هنگامه کثرت نباشد
دل خود را کسى چون جمع سازد
در آن کشور که امنيت نباشد
مشو از پاس نقد وقت غافل
که بخل اينجا کم از همت نباشد
بود تير خطا در کيش عارف
نگاهى کز سر عبرت نباشد
ز قيد بندگى آزاد گردد
پرستارى که کم خدمت نباشد
مشو غافل که برق گرم رفتار
سبک جولانتر از فرصت نباشد
پريشان مى شود اوراق هستى
اگر شيرازه غفلت نباشد
شود هر قطره اى درياى گوهر
ز ريزش گر غرض شهرت نباشد
کجا شبنم رسد در وصل خورشيد
اگر بال وپرغيرت نباشد
به دست آيد ز دولت هر دو عالم
اگر سرمايه نخوت نباشد
ز اخلاق بزرگان هيچ خلقى
به از احسان بى منت نباشد
مدار از حسن نيت دست صائب
که اکسيرى به از نيت نباشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید