شماره ٤٢٨: آه از دل جوياى تو بيتاب برآيد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
آه از دل جوياى تو بيتاب برآيد
غواص نفس سوخته از آب برآيد
قانع به شکايت نگشايد لب خود را
زين زخم محال است که خوناب برآيد
در روز چسان جلوه کند کرم شب افروز
با روى تو چون ماه جهانتاب برآيد
از آه اثر در دل معشوق توان کرد
گوهر اگر از بحر به قلاب برآيد
از تشنه لبى رفت مرا دست ودل از کار
جايى که ز ناخن به زمين آب برآيد
بى خواست تراوش کند آه از دل پرخون
غواص نفس سوخته ازآب برآيد
در ديده صياد بهشتى است کمينگاه
زاهد به چه تقريب به محراب برآيد
بيقدر گرامى شود از گوشه عزلت
باران ز صدف گوهر سيراب برآيد
صائب چه کند حوصله با زور مى ناب
ويرانه کى از عهده سيلاب برآيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید