شماره ٣٢٠: از نغمه پرده مطرب دستانسرا کشيد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
از نغمه پرده مطرب دستانسرا کشيد
دام پرى شکار به روى هوا کشد
هر جا که رفت داد گريبان به دست غم
از پاى گل کسى که درين فصل پاکشيد
سرو ترا ز سايه چکد آب زندگى
گر ديد خضر هر که در اين سايه واکشيد
سيماى ما قلمرو نقش مراد شد
زان سيلى که عشق به رخسار ماکشيد
در خنده اى که از ته دل نيست فيض نيست
بيهوده غنچه منت باد صبا کشيد
در چشم بى نيازى ما کار ميل کرد
گردون اگر به ديده ما توتيا کشيد
آب حيات مى خورد از چشمه سراب
تسليم هر که رابه مقام رضاکشيد
در آستين همت گردون جناب ماست
دستى که خط به صفحه بال هماکشيد
آيينه اش ز زنگ کدورت نگشت صاف
چون خضر هر که منت آب بقا کشيد
ما را به حرف آينه رويان درآورند
نتوان ز طوطيان به شکر حرف واکشيد
صائب حلاوتى که من از فقر يافتم
ناز شکر توانى ز نى بوريا کشيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید