شماره ٢٨٨: دل کى تهى ز خنده طفلانه مى شود

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
دل کى تهى ز خنده طفلانه مى شود
باز اين گره ز گريه مستانه مى شود
دل را بهم شکن که ز عکس جمال يار
آيينه شکسته پريخانه مى شود
صد پرده دل سياهتر از خواب غفلت است
بيداريى که خرج به افسانه مى شود
ايمن ز تيغ بازى برق حوادث است
قانع ز خرمن آن که به يک دانه مى شود
اين غافلان همان پى آبادى خودند
هر چند گنج قسمت ويرانه مى شود
يک بار رو چرا به در دل نمى کند
آن سايلى که بر در هر خانه مى شود
از حرف و صوت عمر عزيزم به باد رفت
کوته شب دراز به افسانه مى شود
از موجه سراب شود شوق آب بيش
از ماه کى خنک دل پروانه مى شود
گر خلق همچو ملک سليمان بود وسيع
چون چشم مور، تنگ ز همخانه مى شود
زنگ از دل سيه به هوادار مى رود
اين شمع روشن از پر پروانه مى شود
سوراخ مى شود دلش از دورى محيط
هر قطره اى که گوهر يکدانه مى شود
چون مى به پاى خفته خم مى رسد به کام
صائب مقيم هر که به ميخانه مى شود



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید