شماره ٢٢٨: مردان نظر سياه به دنيا نميکنند

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
مردان نظر سياه به دنيا نميکنند
روز سفيد خود شب يلدا نمى کنند
پيکان دهن به خنده چو سوفار باز کرد
از کار ما هنوز گره وا نمى کنند
خوبان که همچو سيل عنان ريز مى روند
انديشه از خرابى دلها نمى کنند
دارد حذر ز سايه خود عقل شيشه دل
ديوانگان ز سنگ محابا نمى کنند
در عالمى که حشر مکافات قايم است
از تيشه رخنه در دل خارا نمى کنند
آنها که کرده اند چو کف بار خود سبک
انديشه از تلاطم دريا نمى کنند
در راه چون پياده حج خرج مى شوند
جمعى که فکر توشه عقبى نمى کنند
سستى مکن که راهنوردان کوى عشق
در خواب مرگ نيز کمر وانمى کنند
صائب تمام عمر به زندان وحشتند
جمعى که زندگى به مدارا نمى کنند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید