شماره ٧٤: زين نقش نو که روى تو از خط برآب زد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
زين نقش نو که روى تو از خط برآب زد
صد حلقه پيچ وتاب فزون آفتاب زد
چشم سياه مست تو در مجلس شراب
جام هلال را به سر آفتاب زد
فرياد چون سپند ز ياقوت مى کشد
برآتشى که تکيه دلم چون کباب زد
در بحر موج خيز حوادث ز سرگذشت
تا يک نفس به کام دل خود حباب زد
از مى کسى که خواست به حال آورد مرا
در بيخودى به چهره بلبل گلاب زد
خاشاک سيل کرد رگ خواب خويش را
فصل بهار در ته پل هرکه خواب زد
خون در رگم ز منت خشک محيط سوخت
خوش وقت تشنه اى که قدح در سراب زد
جوياى گوهر از خطر انديشه چون کند
از بهر قطره سينه به دريا سحاب زد
گرديد شيرمست در اينجا ز جوى شير
هرکس پياله اى دو سه در ماهتاب زد
راه هزار ساله به يک گام قطع کرد
هرکس که پشت پا به جهان خراب زد
حدى که محتسب کند اجرا به حکم حق
صائب به زور خويش مرا اين شراب زد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید