شماره ١: ز راه صلح مهياى جنگ مى آيد

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش ششم

افزودن به مورد علاقه ها
ز راه صلح مهياى جنگ مى آيد
ز موميايى او کار سنک مى آيد
اميد رحم بود کفر ازان خدا ناترس
که گر به کعبه رود از فرنگ مى آيد
ز شيشه بال پريزاد اگر شکسته شود
خيال يار هم از دل به تنگ مى آيد
غبار آه ز دل مى شود بلند مرا
به شيشه دل هر کس که سنگ مى آيد
به چار بالش خاراست چون شرر جايم
ز بس که بر من از اطراف سنگ مى آيد
قد خميده مرا شد به راه راست دليل
به صيقل آينه بيرون ز رنگ مى آيد
چنان به عهد تو شد عام دردمنديها
که بوى درد ز داغ پلنگ مى آيد
خيال روى تو هم مى رود ز دل بيرون
برون ز گوهر اگر آب ورنگ مى آيد
ز آسمان مقوس ز بس کجى ديدم
کمان به ديده من چون خدنگ مى آيد
مگر که هست اميد اجابتى صائب
که آه بر لب من بى درنگ مى آيد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید