شماره ٦٦٢: زمين نقش پايى است بر آستانت

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
زمين نقش پايى است بر آستانت
فلک شيشه بارى است از کاروانت
دم عيسوى از بهارت نسيمى
کف موسوى برگى از بوستانت
سماعيل، رد کرده قربانى تو
کمين بنده اى يوسف از کاروانت
فلک کله آه سودايى تو
زمين گرد پاپوش سرگشتگانت
دم صبح زخم نمايان تيغت
دل شب نمودار زاغ کمانت
خزان باددستى ز گلزار جودت
بهار آشنارويى از بوستانت
چو آيينه دان تو خورشيد باشد
چه باشد عذار ثريا فشانت
ندانم چگونه است آيينه تو
که شد خيره چشم ز آيينه دانت
نشان تو اى بى نشان از که جويم؟
که در بى نشانى است پنهان نشانت
ترا مى رسد دعوى کبريايى
که بوسد ز دور آسمان آستانت
ز توحيد صائب چه دم مى زنى تو؟
مبادا شود آب، تيغ زبانت



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید