شماره ٦٤٨: پيغام، نمکچش وصال است
غزلستان ::
صائب تبریزی ::
غزليات - بخش سوم
پيغام، نمکچش وصال است
دلخوش کن عاشقان خيال است
خورشيد فلک سفيد ابروست
خورشيد تو عنبرين هلال است
هر جا که دل شکسته اى هست
ريحان خط ترا سفال است
خورشيد ترا ز سايه خط
پيداست که اول زوال است
انديشه چشم مشکبويان
آهوى قلمرو خيال است
رخساره آتشين او را
پروانه خانه زاد، خال است
با چشم تو آشنايى ما
مى پندارى هزار سال است
غير از لب جام نيست صائب
امروز لبى که بى سؤال است
نظرات نوشته شده