شماره ٤٥١: حسن ترا که ناز به اهل نياز نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
حسن ترا که ناز به اهل نياز نيست
اين ناز ديگرست که پرواى ناز نيست
از ديدن تو چون دل عشاق وا شود؟
در ابروى تو يک گره نيم باز نيست
از ما متاب روى که آيينه ترا
روشنگرى به از نظر پاکباز نيست
از آه نارساست شب ما چنين رسا
افسانه گر دراز بود شب دراز نيست
يوسف ز چشم شوخ زليخا چه مى کشد
شکر خدا که ديده يعقوب باز نيست!
عشق تو يار جانى هفتاد ملت است
در هيچ پرده نيست که اين نغمه ساز نيست
سيل از بساط خانه به دوشان چه مى برد؟
ملک خراب را غمى از ترکتاز نيست
با اهل درد کار بود داغ عشق را
بر هر گلى که عطر ندارد گداز نيست
صائب دل تو در پس ديوار غفلت است
ورنه کدام وقت در فيض باز نيست؟



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید