شماره ٢٩٦: از شادى جهان غم دلدار خوشترست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
از شادى جهان غم دلدار خوشترست
اين است آن غمى که ز غمخوار خوشترست
با فقر خوش برآى که صد پرده خواب امن
در چشم من ز دولت بيدار خوشترست
از درد و داغ عشق دل ما گرفته نيست
گلخن براى آينه تار خوشترست
گردد سبک ز سنگ، دل نخل ميوه دار
ديوانه در ميانه بازار خوشترست
ارزانى خسيس بود اوج اعتبار
خار خلنده بر سر ديوار خوشترست
منصور را ملاحظه از اوج دار نيست
گلهاى شوخ بر سر دستار خوشترست
در کشورى که روى دلى نيست جلوه گر
آيينه زير پرده زنگار خوشترست
سنگ مزار اگر چه گرانجان و ناخوش است
در چشم من ز مردم بيکار خوشترست
آن را که بينش از شنوايى بود فزون
کردار اهل حال ز گفتار خوشترست
بى برگ و بى نوا نتوان ديد حسن را
فصل خزان، نديدن گلزار خوشترست
در خانه شرف بود اختر شکفته تر
خال سيه به کنج لب يار خوشترست
هر چند بهترين خوشيهاست ديدنت
از ديدنت، نديدن اغيار خوشترست
در دام زير خاک خطر بيشتر بود
از تار سبحه، رشته زنار خوشترست
هر رخنه اى که هست فساد زمانه را
در بزم مى ز ديده هشيار خوشترست
در خاکهاى نرم بود دام بيشتر
سوهان مرا ز مردم هموار خوشترست
دزديدن نگاه، دليل خيانت است
صائب دلير ديدن دلدار خوشترست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید