شماره ٢٨٣: پرواز من به بال و پر تيغ و خنجرست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
پرواز من به بال و پر تيغ و خنجرست
هر زخم، مرغ روح مرا بال ديگرست
ما صلح کرده ايم ز گلشن به درد و داغ
آتش گل هميشه بهار سمندرست
تخت است دل ز وسوسه چون آرميده شد
سر چون ز فکر پوچ تهى گشت افسرست
پاى شکسته بر سر زانوى منزل است
دست ز کار رفته در آغوش دلبرست
از آرزوى جنت دربسته فارغ است
آن را که سر به جيب کشيدن ميسرست
موى ميان نازک پرپيچ و تاب اوست
تيغ برهنه اى که سراپاى جوهرست
خودبينى از حيات ابد سنگ راه توست
از آب خضر، آينه سد سکندرست
از جاده بى نياز بود رهنورد شوق
کلکى که کجروست مقيد به مسطرست
صائب به سيم و زر نتوان شد ز اغنيا
آن را که هست چهره زرين توانگرست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید