شماره ٢٠٢: ز تنگدستى شکر، نى مرا غم نيست

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
ز تنگدستى شکر، نى مرا غم نيست
که ناله هاى گلوسوز از شکر کم نيست
به مجلسى که در او داروگير منعى است
اگر بهشت بود، دلنشين آدم نيست
ز چشم شور تماشاييان هراسانم
وگرنه زخم مرا احتياج مرهم نيست
يکى است نسبت داغ جنون به شاه و گدا
ز آفتاب قيامت کسى مسلم نيست
گداختم جگر خويش را به آتش گل
هنوز اشک مرا اعتبار شبنم نيست
شکوه صحبت شيرين حجاب اظهارست
وگرنه حسرت خسرو ز کوهکن کم نيست
جنون به ملک سليمان نمى کند اقبال
وگرنه مرتبه داغ، کم ز خاتم نيست
اگر چه جلوه او از دو عالم افزون است
دلى کجاست که در وى غم دو عالم نيست؟
ز سنگ تفرقه صائب بلند گرديده است
بناى دوستى روزگار محکم نيست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید