شماره ١٧٠: چراغ صبح و دم مستعار هر دو يکى است

غزلستان :: صائب تبریزی :: غزليات - بخش سوم

افزودن به مورد علاقه ها
چراغ صبح و دم مستعار هر دو يکى است
بقاى خرده جان و شرار هر دو يکى است
ز لطف و قهر نمى بالم و نمى نالم
به خار خشک، خزان و بهار هر دو يکى است
چنان ربوده اين باغ و بوستان شده ام
که نوشخند گل و نيش خار هر دو يکى است
فسردگى و کدورت شده است عالمگير
جوان و پير درين روزگار هر دو يکى است
چنان گزيده دنياى بد گهر شده ام
که پيش ديده من گنج و مار هر دو يکى است
مکن به بدگهران مردمى که آتش را
چه گل به جيب فشانى چه خار هر دو يکى است
چه لازم است شب و روز خون دل خوردن؟
چو سنگ و لعل درين روزگار هر دو يکى است
توان به زنده دلى شد ز مردگان ممتاز
وگرنه سينه و لوح مزار هر دو يکى است
اگر دو بين ز دو رنگى نگشته اى صائب
شب جدايى و روز شمار هر دو يکى است



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید