شماره ٣٩٨: تا بکى همره انديشه باطل باشم

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تا بکى همره انديشه باطل باشم
وز ديار طرب آواره تر از دل باشم
گر گذشتم ز در کعبه نه از بى خبريست
مصلحت نيست که من طالب منزل باشم
گر بقانون معين نزيم عيب مکن
حکم عشقست که آشفته شمايل باشم
من که دارا و سکندر علف تيغ منند
سزد آن هم که درين معرکه بسمل باشم
من که از کشته شدن هم دلم آرام نيافت
جاى آن نيست که منت کش قاتل باشم
من که تامى نکشيدم چمن گل نشدم
گر بمسجد روم از ميکده غافل باشم
عنکبوتش بزوايا همه زنار تند
خانقاهى که منش مرشد کامل باشم
دل و دين آفت آزادگى آمد عرفى
به از آن نيست که بى مذهب و بيدل باشم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید