شماره ٣٦٦: منم که بهر دل اسباب داغ ميدزدم

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
منم که بهر دل اسباب داغ ميدزدم
نسيم گلشن غم در دماغ ميدزدم
دراز دستى ياران گلى ندارد و من
ور آستين شکنم دست و باغ ميدزدم
دمى که بر نفس گرم اهل دل جوشم
هزار شعله ز دود چراغ ميدزدم
ز بهر آنکه چکانم بکام تشنه لبان
بآستين نمک خون داغ ميدزدم
مگر بوادى ايمن رسم وگرنه که من
ز گرد باديه کحل سراغ ميدزدم
نيم بفصل خزان عرفى از چمن فارغ
ترانه ز نواهاى زاغ ميدزدم



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید