شماره ٢٩٢: آنجا که بخت بد بنقاضت غلو کند

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
آنجا که بخت بد بنقاضت غلو کند
کارى که يأس هم نکند آرزو کند
بس جانهال مهر نشانديم وخشک شد
تا ريشه در زمين که محکم فرو کند
طالب بکام ميرسد ارسعى کامل است
بازش مدار اگر بغلط جستجو کند
داروى عيسوى بقدح داشتم ولى
مشفق نداشتم که مرا در گلو کند
غسل شهيد عشق بآتش سزد نه آب
چون شعله را بآب کسى شستشو کند
اين بيغمى که با گل عرفى سرشته اند
پر صبر بايدش که بدرد تو خو کند



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید