شماره ٢٧٦: خوش آنکه حيرتم از جلوه جمال تو باشد

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
خوش آنکه حيرتم از جلوه جمال تو باشد
هجوم گريه ام از باده وصال تو باشد
چنين که حسن ترا جلوه دوست کرده ندانم
براى اهل قيامت چه در خيال تو باشد
بوصل چون نگدازد ز حسرت تو اسيرى
که مانع نگهش بيم انفعال تو باشد
ز ضعف خوش بهلاکم اميدوارى وترسم
که زنده مانم واين باعث ملال تو باشد
دم وداع نديدم کسى بحالت عرفى
مگر کسى که دل از جان کند بحال تو باشد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید