شماره ١٧: گرفتم اينکه شب درخواب کردم پاسبانشرا

غزلستان :: عرفی شیرازی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
گرفتم اينکه شب درخواب کردم پاسبانشرا
ادب کى ميگذارد تا به بوسم آستانشرا
صبا ازکوى ليلى گر وزد برتربت مجنون
کند آتش فشان چون شمع مغز استخوانشرا
برآمد جان زتن و آنزلف جويد آنچنان مرغى
که ازدامى شود آزاد و جويد آشيانشرا
زغيرت پيچ و تاب افتاد در رگهاى جان من
همانا دست اميد کسى دارد عنانشرا
زننگ آن قدم هرگز بروى آستان ننهد
که ناگه شب نهان بوسيده باشم آستانشرا
دلم گم گشت و غمهاى جهان عرفى طلبگارش
بدنبال غم افتم تا مگر يابم نشانشرا



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید