شماره ٣٤٠: تويى که زلف و رخت رو بکفر و دين دارد

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
تويى که زلف و رخت رو بکفر و دين دارد
که هر دوتا با بد رنگ آن و اين دارد
کسى که نقش رخ و زلف تست در دل او
موحديست که در سينه کفر و دين دارد
حديث زلف تو بسيار گفتم و چکنم
مرا غم تو پريشان سخن چنين دارد
چه دلبرى تو که نازاده مريم حسنت
هزار عيسى گويا در آستين دارد
بزير سايه زلف از قفات مى تابد
همان شعاع که خورشيد در جبين دارد
چو آفتاب رخت ديد آسمان مى خواست
که همچو سايه تراروى بر زمين دارد
خط تو سلسله از مشک بر قمر بندد
لب تو پاى مگس را در انگبين دارد
بتلخ گويى آن لب شکايت از که کنم
چو بخت شورمنش هر زمان برين دارد
بغمزه ريخته اى خون سيف فرغانى
مگر که چشم تو از مردمى همين دارد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید