شماره ٢٨١: نسخه عشق تو بر رق دلم مسطورست

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
نسخه عشق تو بر رق دلم مسطورست
وصف روى توبگويم که مرا دستورست
گرنويسم پراز اسرار کتابى گردد
آنچه بر رق دل (من) مسطورست
همه آفاق بريدم بمثالى فرمان
که زسلطان جمال تو مرا منشورست
شوق دردل ارنى گوى شبى همچوکليم
آمدم برسر کوى تو که جانرا طورست
آتش روى تو ديدم که ندارد تابى
پيش او چشمه خورشيد که آبش نورست
هرکسى را (که) بمعنى بتو نزديکى نيست
صورتش گر بمثل جان بوداز دل دورست
هرکرا عشق تو در بزم بزم ازل جامى داد
گر چه مستى نکند تا بابد مخمورست
زانده تست سخن گفتن من،وين اشعار
شکرى زآن قصب و شهدى ازآن زنبورست
چون بسمع تو رسانند بگو کاين ابيات
آه آن شيفته و ناله آن رنجورست
همه در بزم از دست (تو) نالم چون چنگ
تا که ابريشم رگ برتن چون طنبورست
ديده چون ديد که چون گل بجمالى معروف
بنده زآن روز چو بلبل بسخن مشهورست
عاشق ارمدحت معشوق کند عيبى نيست
بلبل ار ناله کند ازپى گل معذورست
سيف فرغانى مرده است و من اسرافيلم
وين سخن نفخه عشقست وزبانم صورست



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید