شماره ١٧٩: اى نو عروس حسن ترا آفتاب روى

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى نو عروس حسن ترا آفتاب روى
مه را ز شرم عارض تو در نقاب روى
بهر نظاره رخ چون ماه تو سزد
گر بر درت چو حلقه نهد آفتاب روى
با ماه عارضت پس ازين آفتاب را
مانند سيل تيره نمايد در آب روى
ما چون ستاره ايم و تو خورشيد و نور ما
از نور روى تست، ز ما بر متاب روى
زآن ساعتى که ديده ببيداريت بديد
ديگر بچشم من ننموده است خواب روى
از رويم آب رفت و ز باران اشک خود
هردم مرا چو آب شود پر حباب روى
از شرم چهره تو عرق بر گل اوفتد
هرگه که شويى از عرق چون گلاب روى
زلف تو آفتاب رخت را حجاب شد
خورشيد را ز ابر بود در حجاب روى
هرگز بود که بار دگر سيف بيندت
بر روى او نهاده تو مست خراب روى
بر کف گرفته جامى زآن سان که مرد را
گلگون شود ز عکسش همچون شراب روى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید