شماره ١٣٠: اى شده حسن ترا پيشه جهان آرايى

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى شده حسن ترا پيشه جهان آرايى
عادت طبع من از وصف تو شکرخايى
ماه را زرد شود روى چو در وى نگرى
روز را خيره شود چشم چو رخ بنمايى
يا بدان لب بده از وصل نصيب عشاق
يا چنان کن که چنين روى بکس ننمايى
بوسه يى دادى و پس طيره شدى لب پيش آر
تا همانجا نهمش باز اگر فرمايى
زانتظار شب وصل تو مرا روز گذشت
مى ندانم که چرا منتظر فردايى
بس که در آرزوى وصل تو چشمم بگريست
خواب را آب ببرد از حرم بينايى
اى دل خام طمع آب برين آتش زن
چند بر خاک درش باد همى پيمايى
ذره گم شده يى در هوس خورشيدى
قطره خشک لبى در طلب دريايى
من ازين در نروم زآنک گروهى عشاق
روى معشوق بديذند بثابت رايى
بلبل از باغ چو بيرون نرود گل بيند
زاغ بر مزبله گردد چو بود هر جايى
سيف فرغانى تا کى بتمنا گويد
بود آيا که خرامان ز درم باز آيى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید