شماره ١١٣: حديث عشق در گفتن نيايد

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
حديث عشق در گفتن نيايد
چنين در هيچ در سفتن نيايد
ززيد و عمر و مشنو کين حکايت
چو واو عمر و در گفتن نيايد
جمال عشق خواهى جان فدا کن
که هرگز کار جان از تن نيايد
شعاع روى او را پرده برگير
که آن خورشيد در روزن نيايد
از آن مردان شيرافگن طلب عشق
کزين مردان همچون زن نيايد
ز زر انگشترى سازند و خلخال
ولى آيينه جز ز آهن نيايد
غم عشق از ازل آرند مردان
وگر چه آن بآوردن نيايد
سرى بى دولتست آنرا که با عشق
از آنجا که دست در گردن نيايد
غمش با هر دلى پيوند نکند
شتر در چشمه سوزن نيايد
چو زنده سيف فرغانى بعشقست
چراغ جانش را مردن نيايد
بدان خورشيد نتوانم رسيدن
اگر چون سايه يى با من نيايد



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید