شماره ٨٦: اى ترا هرگز نبوده يارى از ياران دريغ

غزلستان :: سیف فرغانی :: غزلیات

افزودن به مورد علاقه ها
اى ترا هرگز نبوده يارى از ياران دريغ
وصل خود را چند دارى از طلب کاران دريغ
غم فرستادى بجانم جان بدل ايثار کرد
يار را هرگز نباشد راحت از ياران دريغ
ما همه بيمار عشق و داروى ما وصل تست
ظلم باشد داشتن دارو ز بيماران دريغ
شمع وصلت کرده روشن روز چندين خفته را
در شب تاريک هجرت مانده بيداران دريغ
خشک شد بى آب وصلت کشت زار عيش ما
تا بکى دارى ز کشت خشک ما باران دريغ
من باقبالى برين در دارم آبى ورنه داشت
خاک اين درگاه را دولت ز بسياران دريغ
هرکه بيند با رقيبان مر ترا گويد همى
هستى اى گنج گهر در صحبت ماران دريغ
يار زيبايى وليکن انده يارانت نيست
دلبرى ليکن ندارى خوى دلداران دريغ



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید