مقطعات

غزلستان :: پروین اعتصامی :: مثنوی ها، تمثیلات و مقطعات
مشاهده برنامه «پروین اعتصامی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
اى گل، تو ز جمعيت گلزار، چه ديدى
جز سرزنش و بد سرى خار، چه ديدى
اى لعل دل افروز، تو با اينهمه پرتو
جز مشترى سفله، ببازار چه ديدى
رفتى به چمن، ليک قفس گشت نصيبت
غير از قفس، اى مرغ گرفتار، چه ديدى
ما نيز در ديار حقيقت، توانگريم
کالاى ما چو وقت رسد، کارهاى ماست
ما روى خود ز راه سعادت نتافتيم
پيران ره، بما ننمودند راه راست
از غبار فکر باطل، پاک بايد داشت دل
تا بداند ديو، کاين آئينه جاى گرد نيست
مرد پندارند پروين را، چه برخى ز اهل فضل
اين معما گفته نيکوتر، که پروين مرد نيست
گر شمع را ز شعله رهائى است آرزو
آتش چرا به خرمن پروانه ميزند
سرمست، اى کبوترک ساده دل، مپر
در تيه آز، راه تو دانه ميزند
بى رنج، زين پياله کسى مى نخورد
بى دود، زين تنور بکس نان نميدهند
تيمار کار خويش تو خودخور، که ديگران
هرگز براى جرم تو، تاوان نميدهند
خيال آشنائى بر دلم نگذشته بود اول
نميدانم چه دستى طرح کرد اين آشنائى را
بکوش و دانشى آموز و پرتوى افکن
که فرصتى که ترا داده اند، بى بدل است
دل پاکيزه، بکردار بد آلوده مکن
تيرگى خواستن، از نور گريزان شدن است
طائرى کز آشيان، پرواز بهر آز کرد
کيفرش، فرجام بال و پر بخون آلودن است
با قضا، چيره زبان نتوان بود
که بدوزند، گرت صد دهن است
دور جهان، خونى خونخوارهاست
محکمه نيک و بد کارهاست
خيال کژ به کار کژ گواهى است
سياهى هر کجا باشد، سياهى است
به از پرهيزکاري، زيورى نيست
چو اشک دردمندان، گوهرى نيست
مپوش آئينه کس را به زنگار
دل آئينه است، از زنگش نگهدار
سزاى رنجبر گلشن اميد، بس است
بدامن چمني، گلبنى نشانيدن
برهنمائى چشم، اين ره خطا رفتم
گناه ديده من بود، اين خطاکارى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید