اى دل، اول قدم نيکدلان
با بد و نيک جهان، ساختن است
صفت پيشروان ره عقل
آز را پشت سر انداختن است
اى که با چرخ همى بازى نرد
بردن اينجا، همه را باختن است
اهرمن را بهوس، دست مبوس
کاندر انديشه تيغ آختن است
عجب از گمشدگان نيست، عجب
ديو را ديدن و نشناختن است
تو زبون تن خاکى و چو باد
توسن عمر تو، در تاختن است
دل ويرانه عمارت کن
خوشتر از کاخ برافراختن است