پيام گل

غزلستان :: پروین اعتصامی :: مثنوی ها، تمثیلات و مقطعات
مشاهده برنامه «پروین اعتصامی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
به آب روان گفت گل کاز تو خواهم
که رازى که گويم به بلبل بگوئى
پيام ار فرستد، پيامش بيارى
بخاک ار درافتد، غبارش بشوئى
بگوئى که ما را بود ديده بر ره
که فردا بيائى و ما را ببوئى
بگفتا به جوى آب رفته نيايد
نيابى مرا، گر چه عمرى بجوئى
پيامى که دارى به پيک دگر ده
باميد من هرگز اين ره نپوئى
من از جوى چون بگذرم برنگردم
چو پژمرده گشتى تو، ديگر نروئى
بفردا چه ميافکنى کار امروز
بخوان آنکسى را که مشتاق اوئى
بد انديشه گيتى بناگه بدزدد
ز بلبل خوشى و ز گل خوبروئى
چو فردا شود، ديگرت کس نبويد
که بى رنگ و بى بوي، چون خاک کوئى
دل از آرزو يکنفس بود خرم
تو اندر دل باغ، چون آرزوئى
چو آب روان خوش کن اين مرز و بگذر
تو مانند آبى که اکنون به جوئى
نکو کار شو تا تواني، که دائم
نمانداست در روى نيکو، نکوئى
تو پاکيزه خو را شکيبى نباشد
چو گردون گردان کند تندخوئى
نبيند گه سختى و تنگدستى
ز ياران يکدل، کسى جز دوروئى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید