اى گربه

غزلستان :: پروین اعتصامی :: مثنوی ها، تمثیلات و مقطعات
مشاهده برنامه «پروین اعتصامی» در فروشگاه اپل


افزودن به مورد علاقه ها
اى گربه، ترا چه شد که ناگاه
رفتى و نيامدى دگر بار
بس روز گذشت و هفته و ماه
معلوم نشد که چون شد اين کار
جاى تو شبانگه و سحرگاه
در دامن من تهيست بسيار
در راه تو کند آسمان چاه
کار تو زمانه کرد دشوار
اى گمشده عزيز، دانى
کز ياد نميشوى فراموش
برد آنکه ترا بميهمانى
دستيت کشيد بر سر و گوش
بنواخت تو را بمهربانى
بنشاند تو را دمى در آغوش
ميگويمت اين سخن نهانى
در خانه ما ز آفت موش
آن پنجه تيز در شب تار
کردست گهى شکار ماهى
گشته است بحيله اى گرفتار
در چنگ تو مرغ صبحگاهى
افتد گذرت بسوى انبار
بانو دهدت هر آنچه خواهى
در ديگ طمع، سرت دگر بار
آلود بروغن و سياهى
آنروز تو داشتى سه فرزند
از خنده صبحگاه خوشتر
خفتند نژند روزکى چند
در دامن گربه هاى ديگر
فرزند ز مادرست خرسند
بيگانه کجا و مهر مادر
چون عهد شد و شکست پيوند
گشتند بسان دوک لاغر
از بازى خويش ياد دارى
بر بام، شبى که بود مهتاب
گشتى چو ز دست من فرارى
افتاد و شکست کوزه آب
ژوليد، چو آب گشت جارى
آن موى به از سمور و سنجاب
زان آشتى و ستيزه کارى
ماندى تو ز شبروي، من از خواب
آنجا که طبيب شد بدانديش
افزوده شود به دردمندى
اين مار هميشه ميزند نيش
زنهار به زخم کس نخندى
هشدار، بسيست در پس و پيش
بيغوله و پستى و بلندى
با حمله قضا نرانى از خويش
با حيله ره فلک نبندى



مشاهده برنامه در فروشگاه اپل




نظرات نوشته شده



نظر بدهید